سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفتا خلافت از راه همصحبتى به دست آید . [ و شعرى از او در این باره روایت شده است : ] اگر با شورا کار آنان را به دست گرفتى چه شورایى بود که رأى دهندگان در آنجا نبودند . و اگر از راه خویشاوندى بر مدعیّان حجّت آوردى ، دیگران از تو به پیامبر نزدیکتر و سزاوارتر بودند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :5
کل بازدید :39688
تعداد کل یاداشته ها : 9
103/8/25
9:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
دکتر غلامحسین شم آبادی[206]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
لحظه های آبی سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani افســـــــــــونگــــر سکوت ابدی نغمه ی عاشقی .: شهر عشق :. سکوت سبز رازهای موفقیت زندگی عشق عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) xXx عکسدونی xXx عرفان وادب آسمانی ها ماه مهربان من معصوم و رضا دلنوشته های شخصی نشریه ی فرصت سه ثانیه سکوت دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی سایت مشاوره پرستاری الهام امان پور حاج آقا مسئلةٌ سایت مشاوره فوق تخصصی دکتر نفرولوژی دکتر سعید آب خیز سایت مشاوره تخصصی اورولوژی دکتر سامان فرشید سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتر بهروز صادقی سایت تخصصی داخلی دکتر علیرضا سیاح سایت مشاوره تخصصی جراحی مغز واعصاب دکتر حمید جنگی اقدم سایت رایگان مشاوره پرستاری جلیل باقری وفریباصبحدل سایت مشاوره پزشکی دکتر سپیده رضا زاده سایت پزشکی دکتر اسعد عثمانی سایت پزشکی تخصصی جراحی دکتررضا تقی زاده سایت مشاوره پزشکی دکتر علی روحانی نیا سایت مشاوره پزشکی دکتر محمد امین اقدم سایت مشاوره پزشکی دکتر سید سجاد سید سحاب سایت مشاوره فوق تخصصی بیماریهای ریوی دکتر محمد رحیمی راد جوک و خنده جوجو

دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani

 زندگی زیباست از دکترچخوف و افتتاح سایت دکتر غلامحسین شم آبادی

نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه


این سایت پنجاه ویکمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی  فعال و خوش اخلاق بنام آقای دکتر غلامحسین شم آبادی از فرزندان خوب شم آباد سبزوار استان خراسان رضوی ، در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره)ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری باز این بار از آثار کلاسیک پزشک شهیر روسی بنام دکتر آنتوان چخوف که به حق تمام ریزه کاریهای رشته پزشکی را در داستانها و نمایشنامه هایش به بهترین صورت جلوه گر نموده است ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره داستان کوتاه زندگی زیباست از دکتر انتوان چخوف را با هم میخوانیم این داستان برای کسانیکه تفکرات خودکشی دارند بسیار سودمند میباشد:

زندگی ، چیزی ست تلخ و نامطبوع اما زیباسازی آن کاری ست نه چندان دشوار. برای ایجاد این دگرگونی کافی نیست که مثلاً دویست هزار روبل در لاتاری ببری یا به اخذ نشان « عقاب سفید » نایل آیی یا با زیبارویی دلفریب ازدواج کنی یا به عنوان انسانی خوش قلب شهره ی دهر شوی ــ نعمتهایی را که برشمردم ، فناپذیرند ، به عادت روزانه مبدل میشوند. برای آنکه مدام ــ حتی به گاه ماتم و اندوه ــ احساس خوشبختی کنی باید: اولاً از آنچه که داری راضی و خشنود باشی ، ثانیاً از این اندیشه که « ممکن بود بدتر از این شود » احساس خرسندی کنی و این کار دشواری نیست:

وقتی قوطی کبریت در جیبت آتش میگیرد از اینکه جیب تو انبار باروت نبود خوش باش ، رو خدا را شکر کن.

وقتی عده ای از اقوام فقیر بیچاره ات سرزده به ویلای ییلاقی ات می آیند ، رنگ رخساره ات را نباز ، بلکه شادمانی کن و بانگ بر آر که: « جای
شکرش باقیست که اقوامم آمده اند ، نه پلیس! »

اگر خاری در انگشتت خلید ، برو شکر کن که: « چه خوب شد که در چشمم نخلید! »

اگر زن یا خواهر زنت بجای ترانه ای دلنشین گام می نوازد ، از کوره در نرو بلکه تا می توانی شادمانی کن که موسیقی گوش میکنی ، نه زوزه ی شغال یا زنجموره ی گربه.


رو
خدا را شکر کن که نه اسب بارکش هستی ، نه میکرب ، نه کرم تریشین ، نه خوک ، نه الاغ ، نه ساس ، نه خرس کولی های دوره گرد … پایکوبی کن که نه شل هستی ، نه کور ، نه کر ، نه لال و نه مبتلا به وبا … هلهله کن که در این لحظه روی نیمکت متهمان ننشسته ای ،‌ رویاروی طلبکار نایستاده ای و برای دریافت حق التألیفت در حال چانه زدن با ناشرت نیستی.

اگر در محلی نه چندان پرت و دور افتاده سکونت داری از این اندیشه که ممکن بود محل سکونتت پرت تر و دور افتاده تر از این باشد شادمانی کن.

اگر فقط یک دندانت درد میکند ، دل به این خوش دار که تمام دندانهایت درد نمی کنند.

اگر این امکان را داری که مجله ی « شهروند » را نخوانی یا روی بشکه ی مخصوص حمل فاضلاب ننشسته و یا در آن واحد سه تا زن نگرفته باشی ، شادی و پایکوبی کن.

وقتی به کلانتری جلبت میکنند از اینکه مقصد تو کلانتری
ست ، نه جهنم سوزان ، خوشحال باش و جست و خیز کن.

اگر با ترکه ی توس به جانت افتاده اند هلهله کن که: « خوشا به حالم که با گزنه به جانم نیفتاده اند! »

و قس علیهذا … ای آدم ، پند و اندرزهایم را به کار گیر تا زندگی ات سراسر هلهله و شادمانی شود
.


www.rs272.com


88/10/9::: 9:43 ع
نظر()